عشقم در لباس بازی ۱

متن مرتبط با «موسی» در سایت عشقم در لباس بازی ۱ نوشته شده است

[فایل صوتی] - [مدح] - [امام موسی بن جعفر(ع)] - اسم تو آمد و گره وا شد

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب

  • [فایل صوتی] - [سرود] - [امام موسی بن جعفر(ع)] - انبیا هم حاجتاشونو از تو

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب

  • [فایل صوتی] - [پایانی] - [امام موسی بن جعفر(ع)] - امشب تمام ملک و ملک در ترنم

  • شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید: <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align=""> بخوانید, ...ادامه مطلب

  • [فایل صوتی] - [زمینه] - [امام موسی بن جعفر(ع)] - گریه می کنه پای روضه ش

  • ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه می‌کنه پای روضه‌ش چشم آسمون اَلسَّلامُ عَلی المُعَذَّبِ فِی قَعرِ السُّجُون   اسیر سیاهی شب نمی‌شه، خورشید زهرا میون سیاهچال هنوز می‌تابه نورش به دنیا افتاده رو خاکا گوشه‌ی زندون تنهای تنها   آسمونا با دعاهاش، تازیونه پیش پاهاش  شدن باهاش همراه گریه می‌کنه می‌سوزه، می‌گه با زبون روزه: خَلِّصْنی یا الله   «یا باب الحوائج مولا موسی بن جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @HajAbozarBiukafi تو قفس روی بالِش ردّ زخمِ کینه بود اَلسَّلامُ على ذِی السّاقِ المَرضُوض بِالقُیُود   حتی غل و زنجیرا هم به بندِ عشقش اسیرن ملائکه پای قنوت شب‌هاش حاجت می‌گیرن اونقده غریبه حتی غریبا واسه‌ش می‌میرن   خیلی وقته بی‌قراره، سر به سجده که می‌ذاره همش می‌گه یا رب ساق پاش شده پر از خون، ذکرشه گوشهٔ زندون عمه جان زینب   «یا باب الحوائج مولا موسی بن جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌شکنه دوباره بغضش با یاد کربلا اَلسَّلامُ عَلی المَظلُومِ المَنحُور فِی الوَری   می‌دونه که بعد از یه عمری زندون، چی می‌شه آخر می‌دونه که تشییع می‌شه تنش رویِ تختۀ در دم آخری باز یاد حسینه، موسی‌‌بن‌جعفر   جَدّ ما با تن خونی، آخرش با نگرونی به قتلگاه افتاد روی خاک، سرشو می‌ذاشت، غصه‌ی حرمشو داشت وقتی که جون می‌داد   «ای سالار زینب یاحسین غمخوار زینب» .............................................. شاعر: جناب آقای محمدرضا رضایی ............................................... کانال متن اشعار مداحی های #حاج_ابوذر_بیوکافی @biukafi_matn بخوانید, ...ادامه مطلب

  • [فایل صوتی] - [شور] - [امام موسی بن جعفر(ع)] - گریه می کنه پای روضه ش

  • ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گریه می‌کنه پای روضه‌ش چشم آسمون اَلسَّلامُ عَلی المُعَذَّبِ فِی قَعرِ السُّجُون   اسیر سیاهی شب نمی‌شه، خورشید زهرا میون سیاهچال هنوز می‌تابه نورش به دنیا افتاده رو خاکا گوشه‌ی زندون تنهای تنها   آسمونا با دعاهاش، تازیونه پیش پاهاش  شدن باهاش همراه گریه می‌کنه می‌سوزه، می‌گه با زبون روزه: خَلِّصْنی یا الله   «یا باب الحوائج مولا موسی بن جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @HajAbozarBiukafi تو قفس روی بالِش ردّ زخمِ کینه بود اَلسَّلامُ على ذِی السّاقِ المَرضُوض بِالقُیُود   حتی غل و زنجیرا هم به بندِ عشقش اسیرن ملائکه پای قنوت شب‌هاش حاجت می‌گیرن اونقده غریبه حتی غریبا واسه‌ش می‌میرن   خیلی وقته بی‌قراره، سر به سجده که می‌ذاره همش می‌گه یا رب ساق پاش شده پر از خون، ذکرشه گوشهٔ زندون عمه جان زینب   «یا باب الحوائج مولا موسی بن جعفر» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌شکنه دوباره بغضش با یاد کربلا اَلسَّلامُ عَلی المَظلُومِ المَنحُور فِی الوَری   می‌دونه که بعد از یه عمری زندون، چی می‌شه آخر می‌دونه که تشییع می‌شه تنش رویِ تختۀ در دم آخری باز یاد حسینه، موسی‌‌بن‌جعفر   جَدّ ما با تن خونی، آخرش با نگرونی به قتلگاه افتاد روی خاک، سرشو می‌ذاشت، غصه‌ی حرمشو داشت وقتی که جون می‌داد   «ای سالار زینب یاحسین غمخوار زینب» .............................................. شاعر: جناب آقای محمدرضا رضایی ............................................... کانال متن اشعار مداحی های #حاج_ابوذر_بیوکافی @biukafi_matn بخوانید, ...ادامه مطلب

  • [فایل صوتی] - [شعر پایانی] - [امام موسی بن جعفر(ع)] - من آن خورشید پنهانم

  • ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من آن خورشید پنهانم که پشت ابر زندانم زآهم شعله ور هستم ، ز اشکم غرق بارانم   نه یار و همدمی دارم نه غمخوارِ غمی دارم نه حتی سایه ای را که کنار خویش بنشانم   اگر دلتنگ و دلگیرم چنان محبوس زنجیرم نمی آید به دست من دگر چاک گریبانم   دمادم ذکر من گشته‌خلصنی ، ای خدای من شده این حلقه های سلسله تسبیح دستانم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها